آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 72

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 228
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 1995
بازدید ماه : 17966
بازدید سال : 78976
بازدید کلی : 403674
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 31 ارديبهشت 1395
نظرات

نمی دانم دست یا پا ؛ ولی می گفت گیر است

شاید هم هر دو را می گفت.حالا ماندم کدامشان گیرتر بود ؟

آن چیزی که پایش بود یا این چیزی که سرم بود ؟

به هر حال احساس می کردم که پای او بیشتر گیر است تا دست و پای من .

البته از شما چه پنهان ، چادرم هم گیر هست

چشم های هرزه در تاروپودش گیر می کند…

منبع:http://alisghar-saadatpour.mihanblog.com

تعداد بازدید از این مطلب: 616
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 24 فروردين 1394
نظرات
دختر خانم .....

یک وقت هایی می شود ،
که خودت را تنها چادری کلِ خیابان می بینی.
لبخند بزن، رو به آسمان کن و بگو :
 خــــــــدایـا ؟!
ممنونم که بهم اجازه دادی
بین همه ی این آدمای رنگ وارنگ  .....
♪♫ یـ ـه دونه باشم ♪♫ 
 
خدایا شکرت الحمدالله
 

برداشت از : http://tanhaomidamkhoda.mihanblog.com

تعداد بازدید از این مطلب: 495
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 18 مرداد 1393
نظرات

حجاب علاوه بر ارزش فرهنگی و دینی خود می تواند بیانگر تفاوت ها باشد. تفاوت کسانی که بر حفظ کرامت خویش تاکید دارند با آنهایی که آسان تر از کنار این موضوع می گذرند. با این حال تجربه پوشش کامل اسلامی یا همان چادر نشان می دهد که نه محدودیتی در کار است. نه حصار و نه زیر و روشدنی در ظاهر. یک تجربه که شاید برای همه ما با حضور در بقاع متبرکه رخ دهد.

لطفا بقیه عکس ها را در ادامه مطلب مشاهده نمایید

تعداد بازدید از این مطلب: 1783
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 1 دی 1392
نظرات

تو مسجد داشتم سجاده آماده می‌کردم برای نماز، 
همین که چادر مشکی را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت:
این همه خودت را بقچه پیچ می‌کنی که چی؟ 
برگشتم به سمت صدا،
دختری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.
پرسیدم: با منی؟

تعداد بازدید از این مطلب: 519
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 190 صفحه بعد

********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود